من برای اولین بار در کانادا به عنوان دانشجوی بین المللی در آمد 2003. من در اینجا از کنجکاوی من در مورد شهرستان خارجی آمد و قسمت من، سنت جان بود, شهر های کوچک خلیج فاندی. ده سال پیش, بسیاری از چینی ها در سنت جان و من با یک خانواده کانادایی به عنوان یک دانش آموز اقامت خانه ماند.
اولین چیزی که مرا تحت تاثیر قرار داد که پس از من در سنت جان رسید این بود که من ناگهان متوجه شدم که من چینی بود. من متفاوت از مردم در اطراف من. آنها کانادایی هستند و من چینی هستم. من این احساس را ندارد زمانی که من در چین بود، زیرا همه دیگران بیش از حد چینی بودند.
سپس من شروع به فکر می کنم چه چیزی اختلاف دارند. بتدریج, که من پیدا کردم تفاوت هستند در هر نقطه! مثلا, برایان, اقامتگاه پدر و مادر من, پس از یک وعده غذای سنتی چینی من برای او پخته من برای دسر پرسید. ناامیدی در چهره اش پس از من به او گفتم این بود که هیچ دسر بعد از غذا چینی ساخته شده من حتی احساس من چیزی واقعا وحشتناک. هی, آن است که یک معامله بزرگ برای کانادایی, دسر! صدها نمونه برای نشان دادن تفاوت فرهنگ وجود دارد, به خصوص بین شرق و غرب.
برای چند سال اول, من تو را دیدم، تفاوت بین من و دیگر کانادایی بودند. ساخته شده است که من دلتنگ و آن زمان سخت بود. اما, با خرد سن و زمان, من متوجه شدم که همه تفاوت حقایق هستند و آنها وجود خواهد داشت بدون توجه به من آن را دوست دارم یا نه. همچنین, از سوی دیگر, ما شباهت ها بیشتر از تفاوت, است که به طور معنی داری بیشتر برای من به کشف و توجه. اساسا, همه ما پیر و به روزی می میرند; همه ما از زمان به زمان بیماری; همه ما اغلب برای خداحافظی به مردم را دوست داریم و همه ما گاهی اوقات برای انجام آنچه که ما نفرت را به انجام. ما بیشتر از تفاوت. بسیار خوشحالم که من کشف کرد که و از آن روز با این نتیجه گیری من, کانادا خانه من شد.
نه از حد می تواند با محدود کردن فضای فعلی بگویید، اما هستند بسیاری برای به اشتراک گذاشتن وجود دارد. من عاشق کانادا و من احساس می کنم زندگی خوبی در اینجا!
- شین در سنت جان, NB
-تصویر: © EdArias









